کد مطلب:109014 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:110

خطبه 092-خبر از فتنه












[صفحه 125]

خطبه السئوال اما پس از ستایش خداوند ای مردم من كور كردم چشم فتنه و فساد را و نبود جرئت كند بر آن كسی جز من پس از آنكه موج زد تاریكی آن و زیاد گردید شر و اذیت آن پس بپرسید از من پیش از آنكه مرا نیابید پس سوگند به كسی كه جان من در دست اوست نمی پرسید از من از چیزی كه در میان شما و در میان قیامت است و نه از گروهی كه راه می نماید صد كس را و گمراه می كند صد كس را مگر اینكه خبر می دهم به شما از خواننده آن و پیشوای آن و راننده آن و محل فرودآمدن مركبهای آنها و جای فرودآوردن بارهای آنها و آن كس كه كشته می شود از اهل آن كشتنی و آنكس كه می میرد از آنها مردنی و اگر مرا نیابید و فرودآید به شما امورات سخت ناخوش و كارهای امورات مهمه هرآینه سر در پیش افكند بسیاری از سئوال كنندگان و سست می شود بسیار از سئوال شوندگان و این هنگامی است ادامه یابد جنگ شما و جامه را بالا بزند از ساق و باشد دنیا بر شما تنگ در حالیكه دراز شمارید با آن روزهای بلا را بر شما تا پیروزی دهد خداوند برای باقیماندن نیكوكاران از شما را

[صفحه 126]

به راستی فتنه ها هرگاه روآورد به شبهه می اندازد و هرگاه پشت كند آگاه می سازد شناخته نمی شوند در حالیكه روآورنده اند و شناخته می شود در حالیكه پشت كننده اند دور می زنند مانند دور زدن بادها و می رسند به شهری و می گذرند از شهری آگاه باشید به راستی ترسناكترین فتنه ها در نزد من بر شما فتنه بنی امیه است زیرا آن فتنه كور تاریكست عمومی است مشكل ناعلاج آن و مخصوص است بلا و سختی آن و می رسد بلا به هر كس كه بینا باشد در آن و درگذرد بلا از كسی كه نابینا است از آن و سوگند به خدا هرآینه می یابید بنی امیه را برای خودتان زمامداران به پس از من مانند شتر پیر گزنده می گزد با دهانش و لگدكوب می كند با دستش و لگد می زند با پایش و مانع می شود از دوشیدن شیرش همواره تسلط دارند بر شما تا نگذارند از شما مگر سود دهنده برای آنان یا ضرر نرساننده به آنها همیشه باشد بلای آنها تا نباشد انتقام یكی از شما از آنها مگر مانند انتقام گرفتن بنده از آقای خود و تابع از متبوع خود وارد می شود بر شما فتنه آنها بد منظر ترسناك و پاره شبهای جاهلیت (كه همواره به غارت می رفتند) نیست در آن علامت هدایت و نه نشانه ای كه راه حق به آن دیده شود و ما

اهل بیت از آن رستگاریم و نیستیم در آن دعوت كننده پس از آن جدا می كند آن را خداوند از شما مانند جدا كردن پوست به وسیله كسی كه بنماید بایشان خواری را و می راند آنها را به درشتی و آب می دهد ایشان را با كاسه ای كه آمیخته است به تلخی نمی دهد بایشان مگر شمشیر و نمی پوشاند به آنها مگر ترس را در این هنگام دوست می دارد قریش در مقابل دنیا و آنچه در آن است كاش ببینند مرا در یك محل و هر چند به قدر كشتن مشتری تا بپذیرم از آنها آنچه را می خواهم امروز بعضی آن را و به من نمی دهند آن را


صفحه 125، 126.